من برگشتم
سلام عزیز دلم من برگشتم عمه جون . خیلی دلم برات تنگ شده بود . ماشالا زود به زود بزرگ میشیا . یه هفته که ندیدمت خیلی تغییر کردی . صدای گریه کردنت بلند تر شده و یه وقتای جیغ هم میزنی . ماشالا دستات هم قوی شده میتونی موی کسی که بغلت کرده رو بکنی و محکم تو دستت نگه داری . راستی هفته ی پیش واکسن دو ماهگیتو زدی گلم . مامانت میگفت خیلی گریه کردی ولی بعدش اصلا تب نکردی و حالت بد نشد . خدا رو شکر . همین طوری که قول داده بودم عکس سوغاتی هایی که برات گرفتم رو میزارم گلم ، هرچند تو هنوز کوچولویی و نمیتونی با عروسکات بازی کنی امیدوارم زود زود بزرگ بسی و باهاشون بازی کنی : باب اسفنجی : شان : عروسک اسکندر یک...
نویسنده :
عمه سمانه
15:14